ماه منیر ما ماهانماه منیر ما ماهان، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 28 روز سن داره

ماه منیر من ماهان

شهادت حضرت فاطمه(ص)

شهادت بی بی دوعالمو به همه دوستانم تسلیت میگم. سلام گل پسر نازم روز شهادت حضرت زهرا (ص) شما با بابایی و دایی علی و مجید رفتین هیئت سینه زنی و اول یه مقدار تو خیابون راه رفتین و بعد رفتین تو هیئت. شما هم با سربند یا زهرا وسط دسته راه میرفتی و سینه میزدی (متاسفانه چون وسط مردا بودی نتونستم ازت عکس بگیرم). البته بماند که با طاها اون وسطا چقدر آتیشم سوزوندی وقتی هم از هیئت اومدی غش کردی خوابیدی قربونت برم عزیزم ایشالا حضرت زهرا نگهدارت باشه .     ...
26 فروردين 1392

نوروز 1392

سلام گل همیشه بهارم عیدت مبارک  صد سال به از این سالها سال جدید شده همه چیز نو شده تمیز شده و درختها شکوفه زده و برگهای درختها همه تمیزه. عزیزم برای سفره هفت سین کلی ذوق کردی که و هر کدوم از هفتا سینو صد بار پرسیدی این چیه؟ این چیه؟... منم کلی کیف کردم از این طرز سئوال کردنت. راستی قبل از سال تحویل دوتا ماهی قرمز برات خریدیم که شما کلی مواظبشون هستی که نترسن، غذا داشته باشن و براشون لالایی میخونی. قربونت برم که اینقدر مهربونی. ماهان مامان کلی از عید دیدنی رفتن استقبال کرد و به قول خودت (مید دیدمی)، کلی بهت خوش گذشت هرجا رفتیم شما کلی تفتیش کردی شیرین زبونی کردی و کلی هم عیدی گرفتی. اینم آقا ماهان در سال جدید. ...
19 فروردين 1392

ایام نوروز

قندک مامان سلام بالاخره روزهای نوروز هم تمام شد و همه به کار مشغول شدن و من هم وقت کردم بیام برات خاطراتتو به روز کنم. روز سوم عید با خاله فاطمه و ستاره رفتیم سفر که بسیار هم خوش گذشت و شما هم با عمو عزیزت خاک بازی کردی به مرغ و خروسها غذا دادی، گاوهارو دیدی، تخته و برق(ورق) بازی کردی که بماند وقتی خوابت میگرفت چجوری تو بغل من بیهوش میشدی. ماهان مامان اینجا خوابش میومد و نشسته بود به دریا خیره شده بود.  ماهانی رفته بود کمک عمو عزیزش خرید کنه. قربون اون دستات برم که دوتا تاسا توش جا نمیشه دو دستی میگیری. کلی هم با بابات آتیش بازی کردی چوب جمع کردی پسرم. اینجا هم داره بچم دستاشو گرم میکنه. ...
19 فروردين 1392

ماهان و خرس پو

سلام گل زندگی من ما وقتی جا به جا شدیم پسرم مستقل شد و به قول خودش تو خونه جدید اتاگ (اتاق) داره. بچم برای هیچ کدوم از وسایلی که ما برای اتاقش خریدیم ذوق نکرد و حسابی مارو پکر کرد . اما وقتی فرش اتاقشو خریدیم کلی ذوق کرد و جبران همه ضدحالایی که به ما زده بودو کرد، هر کی خونه ما بیاد اول باید بره فرش اتاق ماهانو ببینه وگرنه ولشون نمیکنه . چند روزی بود میدیدم ماهان تو اتاقش انگار داره با کسی حرف میزنه ولی هر موقع میرفتم متوجه میشد و مثل همیشه منو دعوت به بازی میکرد. اما.... امروز جوری رفتم که متوجه نشد: دیدم روی فرشش خوابیده و داره خرس پو بوس میکنه و به عروسکهای دیگه فرشش میگه خرس منو اذیت ن...
2 فروردين 1392
1